در حال بارگذاری ...
دبستان و پیش دبستانی غیردولتی حدیث

دبستان و پیش دبستانی غیردولتی حدیث

logo

دبستان و پیش دبستانی غیردولتی حدیث

ورود
نوشته شده در 8 دی 1403، ساعت 08:37

دلنوشته به قلم خانم مهناز سالاری نسب

خلاصه مطلب

به نام خالق یکتا

سلام برعزیزانم در سرزمین یخی نور دیده گانم از هم دور شدیم فرسنگ ها اما عشق تنها آویز ه ها ی درونم بود که غوغا به پا نمود. باسکوت راهیتان کردم در دستانم فقط اثر انگشتان مانده و قطرات اشکی  که آرام  برسکوهای فللزی برروی هم غلتیدند و آواز دادند 

فردا فصل شکفتن است 

بیا باهم جشن شکوفه ها ی بهاری رادر زمستان بگیریم و فریاد زنیم زندگی ، ما هستیم درکنار هم هرچند با بالهای آهنی از هم جدا شدیم اقیانوسها موج موج آب بینمان حایل نمود. اما همه آن موج های آب را با باران مروارید امید معاوضه نمودیم. دست زنان سینه اندوه راشکافتیم تابسازیم وبنویسیم مازند ه ایم و خواهیم  ساخت باتمام تلنگرهایی که هر چند گاه نوازشمان می کند که زیاد مطمئن نباشید اما عزیزانم با اطمینان به آینده ای روشن برای شما و مأوای دلتنگی هایمان را آذین عشق می بندیم تانفس داریم پس نفس مان به نفستان بنداست  مراقب نفسهای نازنین تان باشید. 

به نام خالق یکتا

سلام برعزیزانم در سرزمین یخی نور دیده گانم از هم دور شدیم فرسنگ ها اما عشق تنها آویز ه ها ی درونم بود که غوغا به پا نمود. باسکوت راهیتان کردم در دستانم فقط اثر انگشتان مانده و قطرات اشکی  که آرام  برسکوهای فللزی برروی هم غلتیدند و آواز دادند 

فردا فصل شکفتن است 

بیا باهم جشن شکوفه ها ی بهاری رادر زمستان بگیریم و فریاد زنیم زندگی ، ما هستیم درکنار هم هرچند با بالهای آهنی از هم جدا شدیم اقیانوسها موج موج آب بینمان حایل نمود. اما همه آن موج های آب را با باران مروارید امید معاوضه نمودیم. دست زنان سینه اندوه راشکافتیم تابسازیم وبنویسیم مازند ه ایم و خواهیم  ساخت باتمام تلنگرهایی که هر چند گاه نوازشمان می کند که زیاد مطمئن نباشید اما عزیزانم با اطمینان به آینده ای روشن برای شما و مأوای دلتنگی هایمان را آذین عشق می بندیم تانفس داریم پس نفس مان به نفستان بنداست  مراقب نفسهای نازنین تان باشید. 

دلنوشته به قلم خانم مهناز سالاری نسب

ویراستار مدرسه
عمومی
8 دی 1403، ساعت 08:37۲۰ دقیقه مطالعه
خلاصه مطلب

به نام خالق یکتا

سلام برعزیزانم در سرزمین یخی نور دیده گانم از هم دور شدیم فرسنگ ها اما عشق تنها آویز ه ها ی درونم بود که غوغا به پا نمود. باسکوت راهیتان کردم در دستانم فقط اثر انگشتان مانده و قطرات اشکی  که آرام  برسکوهای فللزی برروی هم غلتیدند و آواز دادند 

فردا فصل شکفتن است 

بیا باهم جشن شکوفه ها ی بهاری رادر زمستان بگیریم و فریاد زنیم زندگی ، ما هستیم درکنار هم هرچند با بالهای آهنی از هم جدا شدیم اقیانوسها موج موج آب بینمان حایل نمود. اما همه آن موج های آب را با باران مروارید امید معاوضه نمودیم. دست زنان سینه اندوه راشکافتیم تابسازیم وبنویسیم مازند ه ایم و خواهیم  ساخت باتمام تلنگرهایی که هر چند گاه نوازشمان می کند که زیاد مطمئن نباشید اما عزیزانم با اطمینان به آینده ای روشن برای شما و مأوای دلتنگی هایمان را آذین عشق می بندیم تانفس داریم پس نفس مان به نفستان بنداست  مراقب نفسهای نازنین تان باشید. 

به نام خالق یکتا

سلام برعزیزانم در سرزمین یخی نور دیده گانم از هم دور شدیم فرسنگ ها اما عشق تنها آویز ه ها ی درونم بود که غوغا به پا نمود. باسکوت راهیتان کردم در دستانم فقط اثر انگشتان مانده و قطرات اشکی  که آرام  برسکوهای فللزی برروی هم غلتیدند و آواز دادند 

فردا فصل شکفتن است 

بیا باهم جشن شکوفه ها ی بهاری رادر زمستان بگیریم و فریاد زنیم زندگی ، ما هستیم درکنار هم هرچند با بالهای آهنی از هم جدا شدیم اقیانوسها موج موج آب بینمان حایل نمود. اما همه آن موج های آب را با باران مروارید امید معاوضه نمودیم. دست زنان سینه اندوه راشکافتیم تابسازیم وبنویسیم مازند ه ایم و خواهیم  ساخت باتمام تلنگرهایی که هر چند گاه نوازشمان می کند که زیاد مطمئن نباشید اما عزیزانم با اطمینان به آینده ای روشن برای شما و مأوای دلتنگی هایمان را آذین عشق می بندیم تانفس داریم پس نفس مان به نفستان بنداست  مراقب نفسهای نازنین تان باشید.